جدول جو
جدول جو

معنی میان آباد - جستجوی لغت در جدول جو

میان آباد
دهی است از دهستان پشت بسطام بخش قلعه نو شهرستان شاهرود، واقع در 16هزارگزی جنوب خاوری قلعه نو، با 151 تن سکنه، آب آن از قنات و راه آن ماشین رو است، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 3)
دهی است از دهستان غار بخش ری شهرستان تهران، واقع در 2 هزارگزی باختری راه شوسۀ قم به تهران با 93 تن جمعیت، آب آن از قنات راه آن ماشین رو است، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 1)
دهی است ازدهستان للک بخش مرکزی شهرستان گرگان، واقع در 24 هزارگزی خاور گرگان با 445 تن سکنه، آب آن از رودخانه و قنات و راه آن مالرو است، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 3)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

دهی است از دهستان کلاس بخش سردشت شهرستان مهاباد، واقع در 9هزارگزی خاورسردشت با 125 تن سکنه آب آن از رود خانه سردشت و راه آن ماشین رو است، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(مَ کَ)
دهی است از دهستان بیرون بشم بخش کلاردشت شهرستان نوشهر. در 28هزارگزی جنوب چالوس و 1هزارگزی غربی راه چالوس به تهران بر سر دوراهی کلاردشت در منطقۀ کوهستانی سردسیری واقع و دارای 120 تن سکنه و آبش از چشمه و نهر توار کوه است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
لغت نامه دهخدا
نام موضعی به حدود آمل مازندران بوده است، (سفرنامۀ رابینو ص 165 انگلیسی و 233 فارسی)
لغت نامه دهخدا
(مَ)
دهی است از دهستان قرلو بخش میاندوآب شهرستان مراغه. واقع در 55هزارگزی جنوب خاوری میاندوآب و 2هزارگزی باختر راه شوسۀ شاهین دژ به میاندوآب. 138 تن سکنه دارد. آب آن از زرینه رود و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(مَ قَ)
دهی است از دهستان شهرنو بالا ولایت باخرز طیبات شهرستان مشهد واقع در 42هزارگزی شمال غربی طیبات، در جلگه معتدل واقع و دارای 121 تن سکنه است. آبش از قنات و محصولش غلات و بنشن. شغل مردمش زراعت گله داری است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
(مَ نَ)
دهی است از دهستان آتابای بخش مرکزی. شهرستان گنبد قابوس. در ده هزارگزی شرق گنبد و 2 هزارگزی راه مینودشت، در دشت معتدل هوائی واقع و دارای یکصد تن سکنه است. آبش از چاه و محصولش غلات و حبوبات و صیفی و شغل مردمش زراعت و گله داری و صنایع دستی زنان قالیچه بافی است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
لغت نامه دهخدا
(مُ)
دهی از دهستان بهنام عرب است که در بخش ورامین شهرستان تهران واقع است و 462 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1)
لغت نامه دهخدا
(مَ مو / مِ مو)
دهی است از بخش شهریار شهرستان تهران، واقع در 36 هزارگزی جنوب شرقی علیشاه عوض با 375 تن سکنه. آب آن از قنات و محصولش غلات و انگور و چغندرقند است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 1)
لغت نامه دهخدا
(شَ)
دهی است از بخش حومه شهرستان ارومیه. سکنۀ آن 360 تن. صنایع دستی اهالی جاجیم بافی. راه آن ماشین رو است. سه باب دکان دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(مَ مَ / مِ مَ)
دهی است از دهستان چهاردولی بخش قروۀ شهرستان سنندج، واقع در 18هزارگزی جنوب خاور قروه با 240 تن سکنه. آبش از چشمه و رودخانه است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
(مَ)
دهی است از دهستان کامفیروز بخش اردکان شهرستان شیراز، واقع در52هزارگزی خاور اردکان و 3هزارگزی راه فرعی خانی من به پل خان با 460 تن سکنه. آب آن از رود خانه بستک و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 7)
لغت نامه دهخدا
(لِ)
دهی است از دهستان کلیائی بخش سنقر کلیائی شهرستان کرمانشاهان، واقع در 24هزارگزی باختر سنقر با 110 تن سکنه. آب آن از چشمه و راه آن ماشین رو است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
(رَ)
نام محلی کنار راه تهران و شاهی میان سرچمن و گردنۀ عباس آباد در 154هزارگزی تهران. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
(مَهَْ)
دهی است از دهستان پایین شهرستان نهاوند، واقع در 14 هزارگزی باختر نهاوند و سه هزارگزی گیان. جلگه. سردسیر. دارای 1500 تن سکنه. آبش از چشمه و چاه و رود خانه جهان و راهش مالرو است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
(هَُ بَ)
دهی است از بخش سلماس شهرستان خوی که 610 تن سکنه دارد. آب آن از چشمه و محصول عمده اش غله و کاردستی مردم جاجیم بافی است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(مُ سِ)
دهی است از دهستان فراهان بالا بخش فرمهین شهرستان اراک، واقع در 13هزارگزی خاور فرمهین و13هزارگزی راه عمومی با 253 تن سکنه. آب آن از قنات و رودخانه و راه آن مالرو است و از طریق فرمهین اتومبیل میتوان برد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 2)
لغت نامه دهخدا
دهی است از دهستان دشتابی بخش بوئین شهرستان قزوین و 1270 تن سکنه دارد، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1)
لغت نامه دهخدا
دهی از دهستان قره باغ است که در بخش مرکزی شهرستان شیراز واقع است و 134 تن سکنه دارد، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7)
دهی از بخش پشت آب است که در شهرستان زابل واقع است و 750 تن سکنه دارد، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا
(جَ)
دهی از دهستان حومه شهرستان ملایر است که دارای 433 تن سکنه است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
(اَ)
دهی است از دهستان مشک آباد بخش فرمهین شهرستان اراک، واقع در 54 هزارگزی جنوب خاوری فرمهین و 20 هزارگزی اراک. کوهستانی و سردسیر است و 1205 تن سکنه دارد. آب آن از قنات تأمین میشود و محصولش غلات و بنشن و انگورو میوه و چغندرقند و شغل مردم کشاورزی و گله داری و قالیبافی است. مزرعۀ گنداب جزء این ده است و آثار بناهای قدیمی دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2)
لغت نامه دهخدا
(اَ)
دهی است از بخش اسفراین شهرستان بجنورد با 130 تن سکنه. محصول آن غلات، بنشن و پنبه است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9) ، نوعی پیچ (گل). (از یادداشت مؤلف). و رجوع به پیچ شود
لغت نامه دهخدا
(مِ)
محل بی بیمی و بی خطری. جای امن وآسایش. موضع امن و راحت. (فرهنگ فارسی معین). مقام امن. (شرفنامه). جای امن. (مؤید الفضلا). جای امن و آباد. در عنصر دانش محل امن بهشت و کعبه. البته به معنی معمورۀ ایمن از عالم از قبیل خرم آباد پس ترکیب محمول بر قلب و آباد به معنی معموره باشد. (از آنندراج). جای امن و جای سلامت. (ناظم الاطباء) :
نبود اعتمادش بر آن مرز و بوم
که هست ایمن آباد رومی بروم.
نظامی.
خردمند را خوبی از داد اوست
پناه خدا ایمن آباد اوست.
نظامی
لغت نامه دهخدا
دهی است از دهستان سگوند بخش زاغه شهرستان خرم آباد، دارای 240 تن سکنه، آب آن از رود خانه ناوجوی شال و محصول آن غلات است و ساکنین از طایفۀ سگوند میباشند، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
دهی است از دهستان ایتیوند بخش دلفان شهرستان خرم آباد، دارای 120 تن سکنه، آب آن از قنات و محصول آن غلات، پشم، لبنیات است و ساکنین از طایفۀ ایتیوندند، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
(خَ)
دهی است جزء دهستان فشکلدره بخش آبیک شهرستان قزوین، واقع در سی و هشت هزارگزی شمال باختری آبیک و نه هزارگزی راه عمومی، این دهکده در کوهستان قرار دارد و سردسیر می باشد. آب آن از چشمه و محصول آن غلات و لوبیا وشغل اهالی آن زراعت و قالی و گلیم و جاجیم بافی و راه آن مالرو است و تا بهجت آباد چهار هزارگزی این ده می توان ماشین برد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 1)
لغت نامه دهخدا
دهی است از بخش بوکان شهرستان مهاباد، سکنۀ آن 222 تن، آب از سیمین رود، صنایعدستی جاجیم بافی، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4)
دهی است از بخش حومه بوکان شهرستان مهاباد، سکنۀ آن 230 تن، آب از چشمه، صنایعدستی جاجیم بافی، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(رَ)
دهی از بخش بهشهر شهرستان ساری است با 430 تن سکنه. آب آن از چشمه و قنات تأمین می شود و محصول عمده آنجا برنج و غلات و مرکبات و صیفی و پنبه و ابریشم و صنایع دستی زنان آنجا کرباس بافی وراه آن فرعی است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
لغت نامه دهخدا
(دُ)
دهی است از دهستان سبزواران بخش مرکزی شهرستان جیرفت، واقع در 47هزارگزی جنوب سبزواران و سر راه فرعی سبزواران به گلاشکرد، با 188 تن سکنه. آب آن از قنات و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا
(زَ)
دهی از دهستان ماهیدشت بالا است که در بخش مرکزی شهرستان کرمانشاه واقع است و 230 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
(زَ)
طیزناباد. موضعیست بین کوفه و قادسیه بر مسیر جادۀ حاج، و بین آن و قادسیه یک میل مسافت است و تیول اشعث بن قیس بن عمربن الخطاب بوده. مصفی ترین مواضع بوده و رزستان بسیار معمور و خانات عالی و محلهائی جهت فشردن انگور داشته است و یکی از اماکن عمومی لهو و بطالت بوده است و الاّن (عصر یاقوت حموی) خراب است و نشانه ای از آنجا باقی نیست مگر قبه هائی چند که معروفند به قبه های ابونواس. و مردمان بیسامان ولگرد را در آن محل افسانه هائیست که ذکر آن باعث طول کلام گردد. (معجم البلدان). و چنانکه از گفتۀ ابن ابی اصیبعه که نقل خواهد شد برمی آید شراب آن معروف بوده است: و صب علیه خمراً من خمر طیزناباد. (عیون الانباء ج 1 ص 129)
لغت نامه دهخدا
(غُ رَ)
از دیه های ساوه از رستاق ورّه. (تاریخ قم صص 119- 140)
لغت نامه دهخدا
دهی است از دهستان کلیائی بخش سنقر کلیائی شهرستان کرمانشاهان، سکنۀ آن 195 تن، آب آن از رود خانه سراب و محصول آن غلات، حبوب و توتون وشغل اهالی زراعت و صنایع دستی زنان آنجا قالیچه، جاجیم و پلاس بافی است، راه مالرو دارد و در تابستان اتومبیل میتوان برد، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
(رَ مَ)
دهی است از دهستان میربیگ از بخش دلفان شهرستان خرم آباد واقع در 34هزارگزی شمال باختری نورآباد و 15هزارگزی راه خرم آباد به کرمانشاه. در دامنۀ کوه واقع شده و آب و هوایی سرد و مالاریایی دارد. دارای 120 تن سکنه است. آب آن از چشمۀ رمضان آباد و رود کرکین آباد تأمین می شود. شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی است و زنان به چادربافی و جل بافی اشتغال دارند. راه آن مالرو و محصول عمده اش غلات، لبنیات و پشم است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
(نِ سَ بَ)
دهی است از دهستان بشاریات بخش آبیک شهرستان قزوین واقع در 24000 گزی شمال باختری آبیک. دارای 412 تن سکنه است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1)
لغت نامه دهخدا
تصویری از ایمن آباد
تصویر ایمن آباد
محل بی بیمی و بی خطری جای امن و آسایش موضع امن و راحت
فرهنگ لغت هوشیار